جلسه ۵۳۲ و ۵۳۳

 

دوستان عزیز سلام .

از این که با یک روز تاخیر وبلاگ انجمن شعر جوان به روز میشود صمیمانه پوزش میطلبم . دلیلش عدم دسترسی من به اینترنت بود . احتمال دارد که به روز رسانی این پست نیزبا کمی تاخیر انجام شودکه پیشاپیش از دوستان و شاعران عزیز عذرخواهی میکنم

شاعرانی که روز22/10/89 شعر خوانی داشتند عبارت بودند از آقایان و خانمها :

آقای اکرامیان (شاعر میهمان از اصفهان ) –صادقی – نجمه آخرتی –مهدی آخرتی – محمد آزرم –مریم بهاری – محمدی – عفت علی اکبری – مهدی رجبی –سمانه ترحمی – ندا بابایی – جلیل فخرایی – رضا یاوری – نازنین ازاد –رضا بروسان – منیژه درتومیان –علیرضا جهانشاهی – نجمه بهاری –سید حسن مبارز –الهام اسلامی –سهیل سوزنی –محمد دانشور –داوودی – عظیمی – رضا شجاعی

همچنین در تاریخ 29 /10/89 و در پانصد و سی و سومین جلسه شاعران ذیل به شعرخوانی پرداختند :

سید مسلم موسوی – فرخنده شریفی – مهدی آخرتی – نازنین آزاد – جلیل فخرایی – مهری رنجبر – نجمه دلدار بهاری  - سمانه ترحمی – محسن قهرمان – الهه کاظمی – ایمان مرصعی – عفت علی اکبری – مهدی رجبی – فاطمه اخوان – سید محمد سادات فخر- محمد دانشور – نیک ایین

در جلسه مورخ 29/10 /89 نقد مفصلی بر روی سروده های آقای سید مسلم موسوی صورت گرفت .ضمنا در همین جلسه آقای سهراب گل هاشم نیز کاریکلماتورهای زیبای خود را قرادت کردند .

با هم نمونه هایی از اشعار دو جلسه اخیر را مرور می کنیم :

 

 

مهدی آخرتی

 

كاش مي شد تو را ميان بازوانم خالكوبي كنم

                                                  با همان موهاي عروسكي

 

گاهي به انبوه محبت فكر مي كنم

  كه چطور در جواب سلامي خلاصه اش مي كردي

گاهي به بهار كه عرقريزان از تماشاي تو بر مي گشت

 

بگو هر روز صبح با لبهاي چه كسي بيدار شوم ؟

    بگو چه كسي مي تواند در عكسها كنار من اينقدر شيطنت كند ؟

 

  بايد آنطرف در بچينم  هفت سين امسال را

 

  چقدر به دستمالي كه تو گلدوزي اش كردي  گريه مي

 

 

مهدی رجبی

 

مثل دیوار یک ندامتگاه ؛ من پر از شعرهای غمگینم

پرم از شهوت نخی سیگار ، من پر از ابرهای سنگینم

 

یک دو پیکی بیا به هم بزنیم ؛ این شب سرد را ورق بزنیم

طعم گیلاس می دهد لبهات نکند باز خواب می بینم ؟

 

مثل فانوس روشنی چشمت ، شب این خسته را عقب زده است

نوبت رقص لا ابالی توست ؛ تو بگو من چگونه بنشینم ؟

 

تو در این چشمها غزل داری ، دو پیاله پر از عسل داری

من چه حد عاشق توام با تو که چنین با قوام و شیرینم

 

ایمان مرصعی

 

سر منشا اینهمه غم و درد نباش

نسبت به نگاه گرم ما سرد نباش

یک عمر به این و آن خیانت کردی

" دنیا " به خودت بیا و نامرد نباش

 

سهیل سوزنی

 

گویا نمرده عشق شما در دلم هنوز

شاید که هست لطف کمی ، شاملم هنوز

 

آن لحظه ای که فرصت دیدار می دهید

حس میکنم به عشق شما قابلم هنوز

 

با مهر باطلی که به پیشانی ام زدید

تا سال ها به لطف شما باطلم هنوز

 

زخمی جدید ! ضمن تشکر ، نیاز نیست

جون از وفور مرحمتی کاملم هنوز

 

باور کنید بارقه ی عشق زنده است

فریاد زد دلم : به شما مایلم هنوز

 

دیوانگی پیامد دلدادگی ست ، چون

غیر از جنون نگشته دگر حاصلم هنوز

 

تجدید عشق کرده دلم با شما ولی

از بازتاب عشق شما ، غافلم هنوز..

 

نجمه دلدار بهاری

 

تقریبا از اوایل پاییز ، می تپد

قلبم برای هر کس و هر چیز می طپد

 

هر روز توبه می کند و باز روز بعد

با هر نگاه وسوسه آمیز می طپد

 

این شوق شاعرانه مرا گرم کرده یا

از سردی هواست که یکریز می تپد ؟

 

پاییز خواب ماند و شب آواره شد هنوز

این خسته ی همیشه سحر خیز می تپد

 

هی !! دست بر دلم نگذارید . شاعر است

با یک تکان برای شما نیز می تپد

 

جا دارد از آقای سید مسلم موسوی که به دلیل کسالت بنده قبول زحمت فرموده و جلسه 532 را اداره نمودند صمیمانه قدردانی نمایم.

همچنین مراتب امتنان و سپاس خود را از دوستانی که به روز شدن وبلاگ انجمن شعر جوان را اطلاعرسانی خواهند نمود اعلام میدارم .