روی کدام دیوار خانه ات یادگاری را قاب می کنی ؟
توجه توجه : جلسه شعر جوان روز چهارشنبه ۲۸/۲/۹۰ به دلیل همزمانی با " کنگره ملی از توس تا نیشابور " وشرکت در مراسم فوق تعطیل خواهد بود .
542 – 543 , 544 جلسه
تعدادی از اشعار قرائت شده درسه جلسه اخیر
هاشم رضازاده
ای کاش از تو بگذرم و رو به آسمان , بی چتر در برابر باران بایستم
یا مثل روح سرد مترسک میان باد؛ در بارش سیاه کلاغان بایستم
مرداب چشمهای تو بی موج مرده بود ؛ در پای چشمهای من از جزر و مد پر است
تا کی در انتظار تو در پشت پنجره ؛ با چشم خیس رو به خیابان بایستم
من شیر بیشه های خروشان جنگلم ، در کنج این قفس به غرورم لگد نزن
" یخ می زنم ولی به خودم قول داده ام " تا انتهای فصل زمستان بایستم
وقتی زمان مردن شاعر فرا رسد ، می میرد ایستاده شبیه درخت آه
بگذار بگذریم که تنگ است فرصتم ، من می روم شبیه درختان بایستم
علیرضا همتی
ای کاش نبود یا نمی شد پدرم
چوپان دروغها نمی شد پدرم
دیروز چه مرد ساده ی خوبی بود
ای کاش که کدخدا نمی شد پدرم
عباس رضایی ( از شاعران افغانستان )
من ، خ ..ر
من ، بد
من ، احمق
در اتاقت را نبستم و فریاد زدی
شارژ موبایلت را تمام کردم و فریاد زدی
اعتراف می کنم
قاب یادگاری روی شومینه را شکستم و تو فریاد زدی
و حق داشتی –
اما برادر بزرگتر !!!
نباید روزنامه را باز می کردم و این عکس را می دیدم
*
تو. با آن لباس کامل نظامی
من با یک پیراهن کهنه قرمز
تو پنجه ات را در موهایم فرو کرده ای
من خاک رامشت کردم
می خندی !!!
و من دهانم از تعجب باز مانده است
کاش اسلحه ای در کنارم می گذاشتی
لنگه کفشم را برمی داشتی
از برابر پوتینهایت
*
عربها مثله میکردند
قزلباشها در جمجمه ی ازبکها شراب می نوشیدند
و تو لبخند می زدی
*
پنجه ات را در موهایم فرو می کردی
تا صورتم را سه رخ در کادر بیاوری
من دهانم از تعجب باز مانده بود
از لنگه کفشم در برابر پوتینهای تو
آن را روی کدام دیوارخانه ات قاب کرده ای؟
می خواستم شرافت هم در این حرفها باشد
اما
عربها مثله می کنند
قزلباش ها در جمجمه ی ازبکها شراب می نوشند
و تو لبخند می زنی
من دهانم از تعجب باز می ماند
و از لنگه کفشم در برابر پوتینهای تو
آنقدر شرمنده می شوم تا بمیرم
راستی !!
روی کدام دیوار خانه ات
یادگاری را قاب می کنی
تا از دسترس من دور باشد ؟؟؟
مریم دلدار بهاری
با این که می دانم نمی آیی ولی هر صبح
با عشق دیدار تو بر می خیزم از بستر
پیراهنی از جنس احساس تو می پوشم
شالی به رنگ چشمهایت می کنم بر سر
می ایستم در آینه ، می بینمت هر روز
می خندی و حال و هوایم می شود بهتر
می خندی و می گریم و آرام می گویم :
بی تو چگونه زنده باشم من ؟؟ بگو دیگر !!!
من در خیالم با تو عمری زندگی کردم
من در خیالم بودنت را کرده ام باور
هر شب میان خوابهایم از لبان تو
زیباترین لبخندها را کرده ام نوبر
در عشق بازی در خیالم با تو فهمیدم
گرمای اغوش تو یعنی اوج شهریور
سخت است باور کردنش اما به غیر از تو
راهی ندارد رو ؛ به دنیایم کسی دیگر
سخت است بی تو ؛ با تو تنها زندگی کردن
این انتظار کهنه من را می کشد آخر ...
محمد رضا صبوری
عاقبت یک روز بی تکرار خود را می کشم
خسته ام از زندگی ؛ ناچار خود را می کشم
گفته بودم عاشقم ؛ اما کسی باور نکرد
نازنینم شک نکن این بار خود را می کشم
جرم من این است : معصومانه عاشق بوده ام
چون عذابم می دهد انکار ؛ خود را می کشم
شانه خالی کرده ام از بار این بی طاقتی
تا نگیری از دلم اقرارخود را می کشم
عهد بستیم از تمام تیرگی ها بگذریم
پا به روی عهدمان بگذار خود را می کشم
بر رگ دستان سردم تیغ را خواهم کشید
شک ببارد از درو دیوار خود را می کشم
کاش می دانستی از " آرام " بودن خسته ام
عاقبت یک روز بی تکرار خود را می کشم
زهره ارزه گر
میان قافیه بندان، برای بیتی تلخ
نگاه سرد زنی، مانده روی پیرهنی
سرش میان دو دستش، ترانه خوان شده است
و دست های زمختی، که مانده از کفنی
*
بهار زل زده وموذیانه می خندد
به خانه ای که بدون پدر، مچاله شده
و کودکی که نگاهش، همیشه دلگیر است
گمان کنم دو سه ماهیست، پنج ساله شده
*
آهای تو! نکند آخورت دوباره پر است
بجنب زن! که هنوز این زباله ها مانده
سکانس بعد، سه تا چارراه بالاتر
غروب های سگی، کودکیِ جا مانده
*
دو تا فرشته در آغوش هم شروع شدند
و اشک های خدا مژده ی رهایی بود
سکوت بی رمق شهر،در تنش پیچید
برای درد غریبی، مگر دوایی بود؟
انجمن شعر جوان مشهد در سال 1378 شروع به کار کرد و در این مدت با جذب جوانان و علاقمندان به شعر توانسته است شاعران بنام و مطرحی را به جامعه شعری کشور معرفی نماید. این انجمن قبل از تقسیم استان بزرگ خراسان ، دارای شعباتی در شهرستانهای اسفراین ، اسلامیه ، کاشمر ، نیشابور و .. بود که پس از تقسیم استان و تاسیس اداره ارشاد مشهد ، انجمن شعر جوان نیز زیر نظر اداره ارشاد مشهد قرار گرفت و انجنهای شعر شهرستانهای یاد شده بطور مستقل به فعالیت خود ادامه دادند که در همینجا به همه آنها خسته نباشید عرض میکنیم . انجمن شعر جوان همه هفته روزهای چهارشنبه از ساعت 17 لغایت 19 در محل تالار شعر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مشهد واقع در خیابان شهید مدرس نبش مدرس 3 و با مسئولیت خانم منیژه درتومیان برگزار میشود . حضور علاقمندان در این جلسه آزاد میباشد.